Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، ۲۵ آذر در تقویم مناسبت‌های کشورمان به عنوان «روز پژوهش» معرفی شده است. روزی که به مناسبت آن می‌توان نسبت پژوهش با بسیاری از عرصه‌ها، مناسبات انسانی و تصمیم‌گیری‌ها را سنجید.

در این بین، سینما در همه بخش‌ها و ارکان آن نیز پیوندی قابل‌توجه با حوزه پژوهش دارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در کنار فعالیت‌های متنوع و مختلفی که در حوزه پژوهش‌های سینمایی انجام می‌شود چند سالی است که جایزه پژوهش سال سیتمای ایران برای تقدیر از بهترین پژوهش‌ها و پژوهشگران این حوزه درنظر گرفته شده است. رویدادی که ششیمن دوره آن حدود دو هفته دیگر (دهم دی ماه ۱۴۰۲) با معرفی نفرات برتر به کار خود پایان می‌دهد.

چند روز پیش هم بود که داوران این دوره از جایزه پژوهش سال سینمای ایران در حکمی از سوی قادر آشنا دبیر این رویداد فرهنگی معرفی شدند.

بر این اساس حسن بلخاری قهی، محمدرضا حسنایی، مجید شاه حسینی، رامتین شهبازی، توحید محرمی، مسعود نقاش‌زاده و بهمن نامور مطلق از اساتید حوزه سینما و فرهنگ و هنر داوری آثار رسیده به ششمین دوره جایزه پژوهش سال سینمای ایران را برعهده دارند.

در سینمای ایران، پژوهش به عنوان امری فرعی درنظر گرفته می‌شود؛ نگاه پژوهشی هنرمندان در تولید آثار بسیار کم‌رنگ است و سینماگران بیشتر بر ذوق و شهود و استعداد هنری تکیه می‌کنند. سینمای ایران باید به این درک برسد که به پژوهش به مثابه پشتوانه حیات خود نیاز دارد. این در حالی است که به نظر می‌رسد هیاهوی سینما بر اتفاقات نظری و پژوهشی سایه انداخته و اندیشه در سینمای ما کم رنگ شده است.

در این فضا، پیوند پژوهش و سینما کاسته شده است و این مسئله را باید به بدنه سینما یادآوری کرد که حیات آن پیوند عمیقی با پژوهش دارد. در سینمای بدون پشتوانه، اغتشاش وجود دارد و برای اینکه این میراث فرهنگی میرا نباشد، نیازمند پشتوانه پژوهشی هستیم.

فضای دانشگاهی سینمای کشور نیز بیش از آنکه به محتوا بپردازد به فرم و شکل و ساختار پژوهش‌ها اهمیت می‌دهد. این در حالی است که باید بینیم مسائلی که ذهن اندیشمندان را درگیر کرده است، چیست؟ روند پژوهش‌ها به سمت چه موضوعات راهبردی یا کاربردی حرکت می‌کند و ما باید چه سیاست‌های کلانی بر اساس این کل‌نگری تمهید کنیم؟

** ضرورت ذائقه‌سنجی از مخاطبان با راهکار‌های پژوهشی

در کشور‌های صاحب سینمای صنعتی و در مقوله بازاریابی و اکران، مراکز معتبر پژوهشی وجود دارد که نیازسنجی می‌کنند و کمپانی‌های پخش فیلم و تهیه‌کنندگان از یافته‌های آنان برای اکران فیلم و طراحی فیلم‌های بعدی خود بهره می‌برند. این‌گونه نیست که فیلمی که با بودجه حداقل ۱۰۰ میلیون دلار ساخته می‌شود را هرزمان که فرصت پیش بیاید و در هر سینمایی که خالی باشد اکران کنند و روند فروش هم برایشان مهم نباشد. متأسفانه در کشور ما به دلیل مناسبات غلط تولدی، این رویه وجود دارد. این که آن فیلم چفدر فروش دارد و یا مثلاً چرا توازن جغرافیایی و زمانی گیشه آن مناسب نیست برای تهیه‌کننده و کارگردان اهمیت چندانی ندارد.

رضا چوبینه کارشناس حوزه سینما که تحصیلات خود را در مقطع دکتری در رشته تکنولوژی سینما از دانشگاه «بریستول» انگلستان به پایان برده پیش از این در این باره به خبرنگار آنا گفته بود: این مؤسسات پژوهشی، حتی روی علائق و سبک زندگی مخاطبان اصلی فیلمی که قرار است اکران شود کار کرده‌اند. مثلاً فیلمی که گروه هدفش جوانان هستند در ساعاتی پخش می‌شود که دانشجویان و دانش‌آموزان در حال برگشت به خانه هستند و یا در سالن‌هایی روی پرده می‌رود که در مسیر حرکت آن‌ها باشد.

وی در ادامه به یک نمونه عملیاتی در این حوزه نیز این چنین اشاره و بیان کرده بود: یکی از پروژه‌های اصلی مطالعاتی من در دوره دکتری، بررسی سینما‌های زنجیره‌ای «اودئون» (Odeon) انگلستان است. این سینما‌های زنجیره‌ای معمولاً روی میانگین سنی ۱۸ تا ۲۵ سال کار می‌کنند؛ بنابراین سالن‌هایش را در مراکز خرید مدرن متمرکز کرده است. یعنی در هرکدام از مراکز خرید در شهر‌های انگلستان معمولاً یکی از سینما‌های «اودئون» وجود دارد. ضمن این که بعد از آغاز اکران نیز ارزیابی‌های مستمر از میزان حضور تماشاگران انجام می‌شود؛ یعنی اگر استقبال برخلاف آن براورد اولیه باشد، حتماً در شیوه اکران تجدید نظر می‌کنند و این‌گونه نیست که روال غلط قبلی ادامه پیدا کند. روی همه این عناصر فکر می‌شود، چون باید آن پولی که هزینه شده برگردد.

جایزه پژوهش سال سینمای ایران و موضوعات مغفولی که نیازمند توجه است

جایزه پژوهش می‌تواند به یک افق‌گشایی در زمینه‌های راهبردی بدل شود و البته خود این جایزه و آثار رسیده به آن در ادوار باید تحلیل شوند. دلیل دیگری که می‌توان در این ضرور و لزوم برشناخت، جهت‌سازی و مسیریابی به آن پرداخت، نیاز‌های سینمای ما همگام با تحول در شیوه‌های تولید و اکران پدیدار می‌شود. در چنین شرایطی، لازم است مسیر پژوهش‌ها را بر اساس نیاز‌های این عرصه برنامه ریزی کرد.

از سوی دیگر، دچار فقدان اقتباس‌های سینمایی در ادبیات بومی در سینما نیز هستیم. پژوهش‌های معتبر و کاربردی می‌تواندد بخشی از این خلأ بزرگ را حل کنند.

در هر حوزه‌ای باید برنامه‌ریزی‌ها بر اساس پژوهش‌ها انجام شود و در حال نشان دادن مسائل به ما هستند. سینمای بدون پشتوانه پژوهش، سینمای بدون آینده است. سینمای باری به هر جهت که نه می‌تواند افق داشته باشد و نه می‌تواند افق‌گشا باشد؛ البته پژوهش واقعی، پژوهشی است که برآمده از منابع معتبر که بتوانند مبانی نظریه پردازی شوند. ما امروز شدیداً دچار فقدان نظریه پردازی در ساحت فرهنگ و به طریق اولی، سینما هستیم.

سینماگران کمتر خود را نیازمند پژوهش تلقی می‌کنند و یک خودبسندگی نامبارک در ایشان وجود دارد. شاید آن‌ها گمان می‌کنند که نیازی به دانش افزایی ندارند؛ البته مسیر فقط در شناسایی نیاز به نحو سابجکتیو در ایشان نیست. مدیران و متولیان فرهنگی نیز باید تلاش کنند تا مسیر این ارتباط روشن و سهل شود. با این حال باید گام‌هایی هر چند کوچک در این زمینه برداشت که جایزه پژوهش سینما بخشی از این گام‌های کوچک خواهد بود.

با گذشت ۶ دوره از برگزاری جایزه پژوهش سال سینمای ایران به نظر می‌رسد هنوز نتایج عملیاتی و کاربردی این رویداد هنری پژوهشی برای سینما گران ما مشخص نشده است. توجه بیشتر به آثار برگزیده و پیگیری به فرجام رسیدن طرح‌های پژوهشی می‌تواند حلقه مفقوده این زنجیره را تکمیل کند.

انتهای پیام/

منبع: آنا

کلیدواژه: روز پژوهش پژوهشگر سینمای ایران پژوهش در سینما جایزه پژوهش سال سینمای ایران پژوهش ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت ana.press دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «آنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۲۹۸۰۴۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

(ویدئو) ماجرای خدمتی که عباس کیارستمی در دهه ۷۰ به سینمای ایران کرد چه بود؟

فریدون جیرانی در آخرین گفت‌وگوی ویدئویی خود در «اعتمادآنلاین» روبروی ابوالحسن داوودی، کارگردان و تهیه‌کننده و فرهاد توحیدی، فیلمنامه‌نویس نشست و درباره شرایط روز سینمای ایران سخن گفتند.

در بخشی از این گفتگو فریدون جیرانی به سینمای عباس کیارستمی و تاثیر آن در دهه ۷۰ شمسی پرداخته است و با مهمانان به بررسی آن شرایط و دوره‌های پس از آن پرداخته‌اند.

به گزارش اعتمادآنلاین، در ادامه این بخش صحبت‌های جیرانی و ابوالحسن داوودی را می‌خوانید و می‌بینید:

کد ویدیو دانلود فیلم اصلی

در تحلیل دولتمردان فرهنگی دهه ۷۰ خیلی از عناصر که ممکن است به تعبیر الان مزاحم به نظر بیایند، کارکردشان به نفع دولت و حاکمیت هم بود

*تفکر عباس کیارستمی با خانه دوست کجاست و کلوزآپ باعث شد روشنفکری تمام دنیا متوجه این‌جور سینما شوند و تاثیر جهانی گذاشت.

داوودی: و امر مهمی که داشت اینکه در تحلیل خیلی از دولتمردان فرهنگی آن زمان خیلی از این عناصر که ممکن است به تعبیر الان عناصر مزاحم به نظر بیایند، آن زمان کارکردشان به نفع دولت و حاکمیت هم بود. یعنی یک جوری چهره جمهوری اسلامی را در دنیا یک چهره جذاب‌تر و قابل قبول‌تری نشان می‌داد.

در عرصه فرهنگ معمولاً سیاست‌هایی که خیلی تند و تیز است، بیشتر از هر جایی تبدیل به شمشیر دولبه می‌شود

*چهره را خیلی عوض کرد.

داوودی: اشکال بزرگی که در روش و سیستمی که به نظر می‌آید حاکمیت بعد از این جریان در پیش گرفت، [این است که]به نظرم حاکمیت را بیشتر تبدیل کرد به یک حاکمیت ترسیده که برای اینکه از شرایط پیشگیری کند درخت را از بن برید. یعنی سعی کرد درخت را به‌نوعی از ریشه دربیاورد یا خشک کند، نفت بریزد که ریشه‌اش هم خشک شود؛ و این توجه را نداشت که همه این عناصر حتی منتقدترین‌شان، حتی کسانی که به نظر اوج اپوزیسیون جریان حاکمیت می‌آیند، نهایتاً در این سیستم پیچیده فرهنگی و ارتباطی که در دنیا هست می‌توانند منافعی را هم برای دولت بیاورند. به‌خصوص در حوزه فرهنگ. در حوزه سیاست اگر این را ببینید سیاست برخورد‌های خیلی سلبی و تند و تیز را ممکن است جواب بدهد، اما در عرصه فرهنگ معمولاً سیاست‌هایی که خیلی تند و تیز است، بیشتر از هر جایی تبدیل به شمشیر دولبه می‌شود. شمشیر دولبه‌ای که بعد از یک مدتی بیشترین خسارت را برای خود آن شمشیرزن به وجود می‌آورد. این چیزی بود که دوستان تحلیل نکرده بودند.

جشنواره فجر به جشنواره عمار و یک جشنواره شهرستانی بیشتر شباهت دارد/ قبل از اینکه بگوییم جیرانی چه چیزی بسازد، می‌گوییم جیرانی چرا بسازد؟

در واقع شاید مهم‌ترین مساله‌ای که وجود داشت این بود که در این دوره دوستان کاملاً بدون هرگونه تحلیلی بر اساس شرایط مدرن امروز سینما و جامعه رفتاری را پیشه کردند که از همین الان می‌بینیم خسارت‌هایش چگونه اتفاق افتاد. مثلاً جشنواره فجر تقریباً جزو دولتی‌ترین جشنواره‌های دنیا محسوب می‌شود. به خاطر مناسبتش، ویترینش، به خاطر اینکه سال‌های سال همه درگیرش بوده‌ایم. اینکه جشنواره فجر همواره زیر سایه سالگرد انقلاب حرکت کرده و تبدیل به ویترینش شده، با همه لطمه‌هایی که زده، اما باعث شده خود این جامعه در دورانی تبدیل به یک چهره ملی و سبب ارتباط بین این دو هم بشود؛

یعنی بین حاکمیت و مردم و به‌خصوص بخش فرهنگی و سینمایی. الان تصویر جشنواره فجر را نگاه کنید. جشنواره فجر واقعاً به جشنواره عمار و یک جشنواره شهرستانی بیشتر شباهت دارد که یک نهاد و جریان حکومتی برگزار می‌کند تا چهره‌ای که هم اهالی سینما و هم مردم آن را پذیرفته بودند که این شرایط به دلیل وضعیتی که داریم بهترین شکلی است که می‌تواند الان برگزار شود. اشکالاتش را هم پذیرفته بودند، اما الان اتفاقی که از سال گذشته به شکل عمده و آشکار شروع شد، تاثیرش را همین امسال چقدر در سطحی شدن و از دست دادن کیفیت گذاشته است. از دست دادن هویت به‌خصوص حتی بخشی که مربوط به حاکمیت بود.

یعنی این به نظرم خسارتش بسیار عمده‌تر از چیزی است که جشنواره فجر برای مردم داشت و دوستان این را در تحلیل خودشان متوجه نشدند که هر کدام از این اتفاقات، از این شمشیر از رو بستن‌هایی که در واقع نفی کردن یک طیفی که فکر کنند چرا برویم دنبال اینکه آقای جیرانی چه چیزی می‌خواهد بسازد. اصلاً آقای جیرانی چرا باید فیلم بسازد. وقتی این تفکر غالب می‌شود و این می‌شود که قبل از اینکه بگوییم جیرانی چه چیزی بسازد، می‌گوییم جیرانی چرا بسازد؟

سینمای ایدئولوژیک و سینمای پروپاگاندا از یک جایی به بعد خودش را مثل خوره می‌خورد به این دلیل که نمی‌تواند با مخاطب ارتباط برقرار کند

این تفکر خسارتش قبل از هر چیز به خودشان برمی‌گردد. به این دلیل که سیستمی که در تحلیل شما و فرهاد هم بود، رشد کردن سینمایی ایدئولوژیک و سینمای پروپاگاندا از یک جایی به بعد خودش را مثل خوره می‌خورد. چون سینمای پروپاگاندا به دلیل اینکه نمی‌تواند با مخاطب ارتباط برقرار کند و پل‌هایی را که مخاطب خودش نیاز دارد با درک و سلیقه خودش کشف کند و واردش شود، نمی‌تواند آن‌ها را بسازد؛ بنابراین روزبه‌روز چه دولت بخواهد چه نخواهد، گران‌تر و غیرقابل ساخت‌تر می‌شود و به جایی می‌رسد که دیگر سینما، حتی سینمای پروپاگاندا، امکانش از دست دولت و نهاد‌های سازنده هم خارج می‌شود. چون این‌ها مخاطب ندارند.

در تولیدات سال قبل، تعداد محدود محصولاتی که بنیاد فارابی به عنوان مهم‌ترین بنیاد تقویت‌کننده سینما که به این دلیل شکل گرفته بود... به این دلیل که حمایت کند یکسری محصولات ساخته شود تا رابط بین فرهنگ ایدئولوژیک و حاکمیتی و مردم باشد...، اما عملاً به چه سرنوشتی دچار شده؟

محصولات امسال هیچ شانسی در ارتباط با مخاطب ندارند/ کوتوله کردن و سر بریدن کسی که سرش از میان جمع بیرون می‌آید جواب نمی‌دهد

سال گذشته و امسال تقریباً ۲۰ محصول داشتیم که از این تعداد تماماً در اختیار نهاد‌های مختلف بوده و سرمایه‌هایی که بیشتر سرمایه‌های دولتی بوده‌اند و شاید به جز یکی دوتا- که احتمال دارد بر اساس آن چیزی که دیده‌اند باشد، من هیچ کدام از محصولات امسال را ندیده‌ام-، اما کسانی که دیده‌اند به جز یکی دو مورد بقیه‌شان هیچ‌گونه شانسی برای اینکه کمترین اقبالی را بتوانند در ارتباط با مخاطب و مخاطب عام به وجود بیاورند [نداشتند]نه یک گروه خاص، گروه انتخاب‌شده که پول بدهند.

کسانی که تصمیمات فرهنگی می‌گیرند با شرایط و کسانی روبه‌رو می‌شویم که همان مثال معروف را به یادمان می‌آورند که بر سر شاخ نشسته‌اند و بن می‌برند و متوجه نیستند که این رفتار خشن، سلبی و تحریک‌کننده که پیش گرفته‌اند، فرار به جلویی که می‌بینیم که روزبه‌روز بیشتر می‌شود، این لجبازی از طرف تمام تصمیم‌گیران نسبت به اینکه همین است که هست، این سیاست حتی وقتی به جایی می‌رسد که دیدیم بعد از جشنواره فجر وقتی این میزان مهجوریت را مشاهده کردند، به جای اینکه این را تحلیل کنند، روزنامه معروفی که بیشتر از همه نسبت به این داستان واکنش دارد، عنوان می‌کند چه خوب شد که پای همه این عناصر را از سینما قطع کردید و ما همین را می‌خواستیم.

این کوتوله کردن و سر بریدن کسی که سرش از میان جمع بیرون می‌آید، به نظر می‌آید اولین چیزی است که ممکن است به ذهن هر آدم عامی بیاید که برای اینکه با یک مساله و بحران حاد روبه‌رو شود، چیزی که فکر می‌کند می‌تواند عامل بحران باشد از اول سرش را قطع کند. این فرهنگ جواب نمی‌دهد. این در سینما جواب نمی‌دهد. اتفاقی که شاید افتاده و دوستان کاملاً ندیده گرفته‌اند تغییر ماهیت جریانات و نوع ارتباطات فرهنگی است که سینما جزو عمده‌ترین‌شان است.

در بین محصولاتی که تولید می‌شود که حتی مربوط به سینمای زیرزمینی هم نیست؛ همین فیلم آقای صناعی‌ها فیلمی است که خیلی مشخص و قانونی پروانه ساخت گرفته و با همه اصول و نظارت‌های دوستان ساخته شده، اما چرا تبدیل می‌شود به یک جریانی که مثل لیف خرما نمی‌دانند چه‌کارش کنند. فیلمی که همه مراحل قانونی را طی کرده و بر آن اساس ساخته شده.

اگر بخواهیم به تعبیر همان اواسط دهه‌های ۶۰ و ۷۰ نگاه کنیم، این فیلم باید از جانب مردم و حاکمیت افتخار سینمای ایران باشد. ممکن است حاکمیت نسبت به آن نقد هم داشته باشد هیچ ایرادی ندارد می‌تواند نقدش را داشته باشد، اما از یک طرف به عنوان یک تصویری [که جامعه آزاد را نشان می‌دهد]، جامعه‌ای که در آن امکان حرف زدن و ابراز سلیقه‌های مختلف وجود دارد، بیش از هر چیزی آن فیلم می‌تواند به حاکمیت و جریان بین‌المللی کمک کند. ۴۰ سال است که با پوست و گوشت و استخوان و تورم این را تجربه می‌کنیم که هیچ جور از این شرایط جهانی جدا نیست.

دیگر خبرها

  • اعلام اولویت‌های تولیدی از سوی رییس سازمان سینمایی
  • کانون «نگاره و سینمای» دانشگاه آزاد بروجرد گشایش یافت
  • سینما بدون چهره کارگر ایرانی
  • «مست عشق» ، زمانی برای مستی سالن های سینما / روایت مولانا و شمس ، پدیده ای فراتر از اکران
  • سرگذشت غم‌انگیز نخستین زن بازیگر سینمای ایران
  • به روز کردن صندلی‌های پردیس سینما بهمن سنندج با اعتبار ۲۰ میلیارد ریالی
  • اولین هنرپیشه زن سینما و یک سرگذشت تلخ پرتکرار
  • (ویدئو) ماجرای خدمتی که عباس کیارستمی در دهه ۷۰ به سینمای ایران کرد چه بود؟
  • ۳ فیلم سینمایی در راه اکران سینماها
  • از آمار فروش هفته گذشته چه می‌دانید؟/ پرفروش‌ترین اثر غیرکمدی